استاس نمین: “کرملین مانند آشپزخانه شش هزار تماشاگر بود”

پنجاهمین سالگرد گروه “گلها” به طور گسترده در “MK” پوشانده شد ، و در نوامبر سال گذشته هم خود استاس نمین و هم بسیاری از نوازندگان مشهور که این گروه از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. ، داستانهای باورنکردنی از گذشته را به یاد می آورد ، و سخنان دلپذیری راجع به قهرمانان روز بیان می کرد.

یک فیلم کوچک در مورد قسمت پشت صحنه نمایش کرملین وجود دارد که “پشت صحنه” نام دارد و بیشتر برای استفاده خصوصی در نظر گرفته شده است ، اما خوانندگان “MK” فرصتی منحصر به فرد دارند که بدون پاس ویژه مجاز به جایی که در آنها مجاز نیستند گوش دهند و به مشاهیر گوش دهند. شرکت کنندگان کنسرت.

مدتهاست که شناخته شده استاس نمین مشغول انواع پروژه های خلاقانه است. این موسیقیدان و آهنگساز مشهور که در بسیاری از جهات موسیقی فعالیت می کند ، خود را به عنوان یک هنرمند ، عکاس و همچنین به عنوان خالق و کارگردان “تئاتر موسیقی و درام” درک کرد. فیلم های مستند نیز نقش مهمی در حرفه استاس نمین ایفا می کنند. در یک مصاحبه با MK ، آقای نمین در مورد فیلمبرداری در سراسر جهان و رویکرد خانواده در پروژه های فیلم صحبت کرد ، در مورد فیلمبرداری کنسرت گروه Tsvety توضیح داد ، و همچنین تفاوت بین راک روسی و راک غربی را تعریف کرد.

– دشوارترین کار هنگام فیلمبرداری کنسرت انتقال جو در سالن روی صفحه است. آیا کارگردان فیلم کنسرت شما توانسته این کار را انجام دهد؟

– دو کارگردان معمولاً در فیلمبرداری کنسرت های ما نقش دارند – مدیر فیلمبرداری و مدیر تدوین. وقتی ما به تنهایی شلیک می کنیم ، من خودم مدیر ویرایش پس از تولید هستم ، و فکر می کنیم در مورد تیراندازی به همراه کارگردان که مشغول فیلمبرداری کنسرت است.

این کنسرت در کرملین توسط یک کارگردان تلویزیون فیلمبرداری شده است ، و ما با آن جدی موافقت نکردیم ، بنابراین ویرایش بسیار دشوار بود و چندین ماه طول کشید. اما در نتیجه ، به نظر من ، موفق شدم روحیه را منتقل کنم و رانندگی کنم. این همان چیزی بود که ما می خواستیم معلوم شود: نه یک کنسرت مخصوص اختراع و ارکستر ، با جلوه های مختلف و زنگ ها و سوت ها ، بلکه ساده و خودبخود ، مانند آنچه معمولاً بازی می کنیم.

ما فقط همه آهنگهای معروف و جدید خود را خواندیم و مخاطبان با ما آواز خواندند ، و یک بار حتی بدون ما. حاضران از ما خواستند که مجدداً “عصر تابستان” بخوانیم ، اما صدای والرا دیوردیتسا تا پایان کنسرت نشست. سپس مخاطب شش هزارم به جای ما آواز خواند و ما روی صحنه ایستادیم و گوش دادیم…. و همچنین بسیاری از لحظه های خوب و غیر منتظره وجود دارد. به طور کلی ، به نظرم می رسد که این شنبه ساعت 23:00 بینندگان این احساس را دارند که در سالن نشسته اند.

– گروه Tsvety دارای چندین فیلم کنسرت است که می توان از آنها برای پیگیری پیشرفت فنی اجرای های تلویزیونی و موسیقی استفاده کرد. کدام یک از این فیلم ها را بهترین دوست دارید ، و آیا بین آنها فیلمهایی وجود دارد که کاملاً موفق نباشند؟

– ما کنسرت های زیادی را در پنجاه سال فیلمبرداری نکرده ایم. زندگی “گلها” در واقع از دو دوره تشکیل شده است ، تقریباً بیست سال در هر سال (اول – از سال 1979 تا 1990 و دومین – از 1999 تا به امروز) و یک فاصله بین 10 سال بین آنها.

کنسرت های ما فقط از دهه 2000 میلادی فیلمبرداری شده است ، و همه آنچه قبل از آن در اتحاد جماهیر شوروی رخ داده بود به شدت سانسور و به سبک آهنگ های انفرادی VIA فیلم برداری شد. حتی در آن زمان تماشای آنها غیرممکن بود ، اما اکنون وقتی به طور اتفاقی آنها را در جایی می بینم ، وحشتناک است. به همین دلیل است که من خودم آن موقع عمل نکردم و در فیلم زمان آن زمان نیستم. اصلاً شبیه یک گروه واقعی “گل” نیست ، ما مخالف VIA بودیم ، و حتی در آن زمان در کنسرت ها آنها نه یک قاشق موسیقی بلکه موسیقی راک واقعی بازی کردند و به همین دلیل ممنوع شدند.

اولین باری که کنسرت ما در سالهای 83 یا 84 در آلما-عطا به صورت مخفیانه فیلمبرداری شد ، و آنچه که در آن زمان فیلمبرداری شده بود ، البته در هیچ کجا نشان داده نشده است. در هنگام گشت و گذار در ایالات متحده آمریکا ، کنسرت های ما در شهرهای مختلف فیلمبرداری می شد ، اما هیچ چیزی به روسیه نرسید و اکنون چیزی فقط در اینترنت یافت می شود.

در روسیه ، برای اولین بار ، کنسرت ما پس از یک استراحت ده ساله ، در تلویزیون افتتاح شد ، فیلمبرداری و نمایش داده شد ، وقتی که در سال 1999 دوباره جمع شدیم و سالگرد “گلها -30” را بازی کردیم. اکنون من آن را با لبخند تماشا می کنم و به یاد می آورم که چطور در آن زمان همه چیز بد فکر و خودجوش بود و اینکه چگونه ما و همه مهمانانمان جوان و ساده لوح هستیم.

کنسرت بعدی ما ، که از تلویزیون فیلمبرداری و نمایش داده شد ، همچنین یکمین سالگرد است – “گلها -40” در “کروکوس” در سال 2009. دو سال بعد ، ما کنسرت بزرگ دیگری را در آنجا بازی کردیم و فیلمبرداری کردیم که در تلویزیون نشان داده نشده بود ، اما در You-Tube است و ما DVD را منتشر کردیم و آن را به دو قسمت تقسیم کردیم – “Homo sapiens” و “Power of Flowers”. / p>

در سال 2014 ، ما یک کنسرت در سالن آرنا برگزار کردیم و چندین آهنگ اختصاص داده شده به جنگ در اوکراین را که از آن زمان آغاز شد ، فیلمبرداری کردیم ، اما این تنها در اینترنت قابل مشاهده است. این کنسرت در کرملین در حقیقت چهارمین فیلمبرداری برای تلویزیون در بیست سال گذشته و شاید بهترین هاست. ما فقط آنجا بازی کردیم و آواز خواندیم ، فیلم های تلویزیونی و یک صحنه عظیم را فراموش کردیم و مثل زندگی معمولی مثل انگار در آشپزخانه ، در بین دوستان بودیم. آشپزخانه به تنهایی برای شش هزار تماشاگر بود …

– برای مدت طولانی “گل” تحت تحریم قرار گرفت و ظاهر این گروه بر روی صفحه نمایش و حتی در رادیو بسیار دشوار بود. چرا اکنون که موسیقی راک ممنوع نیست ، شما نیز به ندرت در تلویزیون دیده می شوید و از رادیو شنیده می شوید؟

– این یک سؤال جالب است که استدلال غیرمنتظره ای را برای بسیاری ایجاد می کند. من فکر می کنم واقعیت این است که اگر در دهه 70 و 80 “گل” جایگزین آنچه در آن زمان در هوا صدا می شد ، باشد ، بنابراین به یک معنا خاص ما نیز در واقع مطابق با استانداردهای ملی پذیرفته شده ملی نیستیم.

راک روسی ، بر خلاف راک غربی ، تحت تأثیر آهنگ به اصطلاح نویسنده است. این بدان معناست که یک خواننده ترانه هم موسیقی و متن ترانه می نویسد و هم ترانه های خودش را می خواند و بقیه موسیقی دان ها او را همراهی می کنند. و در واقع ، این خیلی مهم نیست که چه کسی دیگری غیر از رهبر در گروه بازی کند ، زیرا هر کسی را می توان به راحتی جایگزین کرد و این به سختی روی موسیقی تأثیر می گذارد.

این امر در جهان نیز وجود دارد ، باب دیلن ، دیوید بووی و دیگران را هم انجام داد ، اما آنها آن را گروهی نمی نامند. به معنای بین المللی ، گروهی تیمی هستند که موسیقی ، تصویر و سبک اساساً به هر نوازنده وابسته است. گلها تحت تأثیر بیتلز قرار گرفتند و از بسیاری جهات به طور رسمی شبیه به هم هستند.

ما همچنین سه خواننده رهبر داریم ، همچنین موسیقی ملودیک ، تنظیمات چند منظوره ، و به قول متوسط ​​آن ، بچه ها به صورت حرفه ای آواز می خوانند و بازی می کنند ، که در موسیقی راک روسی نادر است. و من خواننده ترانه نیستم و “گلها” نه تنها آهنگهای من را می خوانند. احتمالاً نه تنها تماشاگر بلکه موزیسین هایی هم وجود دارند که با این امر موافق نیستند. علاوه بر این ، هم در کشور ما و هم در غرب ، جایی که تعداد زیادی اجرا کردیم و ضبط کردیم.

“گلها” حدود بیست بازدید دارد که کل کشور می داند ، و این نه تنها توسط کنسرت کرملین ، بلکه با هر تور گروهی نیز تأیید می شود ، جایی که مخاطبان تمام آهنگ ها را با ما می خوانند. اما این به نوعی ویراستاران کانال های موسیقی و کسانی که به آنها دستور می دهند را قانع نمی کند. آنها معیارهای خاص خود را دارند ، که مربوط به ارزشهای پذیرفته شده در جهان و درک این موسیقی نیستند.

همانطور که ممکن است ، با وجود سبک “کلاسیک” و درک موسیقی راک ، امروز و همچنین دهه 70 ، ما ، در المپیک موسیقی ملی ، نوعی جایگزین بی ربط هستیم. این احتمالاً برای بچه ها کمی توهین آمیز است ، اما پنجاه سال است که نگرشی متفاوت به “گلها” به یاد نمی آورم ، بنابراین در این نمره ، من کاملاً آرام هستم. در ماه های اخیر ، من ناگهان آهنگ هایی برای یک آلبوم جدید نوشتم و یکی از آنها با نام “زمان در کنار من است” است.

– علاوه بر موسیقی ، علاقه های دیگری نیز دارید. به عنوان مثال ، فیلم های مستند سالهاست که در آنجا پروژه های متنوعی را اجرا می کنید. چه چیزی باعث اشتیاق شما به فیلم سازی مستند شد؟

– در دهه هشتاد من از بالاترین مدارس فیلمنامه نویسان و کارگردانان کمیته امور خارجه فیلمبرداری اتحاد جماهیر شوروی فارغ التحصیل شدم و قرار بود به طور جدی به سینماگری مشغول شوم ، اما پرستروئیکا مرا از این برنامه ها منحرف کرد. امروز من آنقدر مشغول پروژه های مختلف هستم که برای خودم پیش می آیم که دیگر نمی توانم همه چیز را رها کنم و به عنوان یک کارگردان فیلم های بلند فیلمبرداری کنم. بنابراین ، من خودم فقط مستند می شوم و تولید می کنم.

– از جمله آثاری که با مشارکت مستقیم شما فیلم برداری شد ، فیلم هایی با ژانرهای مختلف وجود دارد. عاشقان موسیقی مطمئنا تحت تأثیر فرهنگ آزاد راک در زندگی مردم تحت تأثیر Free to rock تحت تأثیر قرار گرفتند. و همچنین با دوربین خود به کشورهای مختلف سفر کرده اید …

– اگر به یاد بیاورید که سنگ را لک بزنید ، پس ما چندین سال با این دوست ، کارگردان جیم براون ، چهار بار برنده جایزه امی روی این فیلم کار کردیم و البته کار با او تجربه زیادی را به من داد. سپس فیلم “کوبا واقعی” را با او فیلمبرداری کردیم که در جشنواره های مختلف چندین جایزه دریافت کرد. من در هند ، آفریقا ، ایالات متحده ، آمریکای لاتین ، هندوچین و بسیاری از کشورهای دیگر شلیک کردم و سعی کردم روح و انرژی ، اصالت قومی و فرهنگ این کشورها را منتقل کنم.

– یکی از پروژه های مستند شما به ارنست نیزوستنی اختصاص دارد. در فیلم شما به عنوان آشناترین نقش یک مصاحبه کننده برای شما بازی نمی کنید. برداشت های شما از فیلمبرداری چیست؟

– خوب ، احتمالاً صحیح است که آن را مصاحبه نگویم بلکه مکالمه ای باشد ، زیرا ارنست من و سالها با هم دوست بودیم و اغلب در مباحث مختلف گپ می زدیم. و یک مکالمه فیلمبرداری شد و این آخرین گفتگوی فیلم برداری شده او درباره زندگی بود. اما این واقعیت که مصاحبه کننده برای من نقشی غیرمعمول است کاملاً درست نیست. در مصاحبه و گفتگوی مشابه ، فیلم من “معابد باستانی ارمنستان درباره تاریخ و فرهنگ میهن تاریخی من. در آن ، من در مورد همان با کاتولیک کلیه ارامنه Garegin II صحبت می کنم

– شما به همراه پسرش آرتم روی این فیلم کار کردید. چه نگرانی هایی را برای خودش ایجاد کرده است؟

– آرتم یک فیلمساز حرفه ای است ، او در آمریکا تحصیل کرد و نود درصد از آنچه فیلم برداری شده شایستگی وی است. اما اگر من برای اولین بار به عنوان یک کودک به ارمنستان آمدم ، پس آرتیوم قبل از فیلمبرداری در آنجا نبوده است. وی در نیویورک به دنیا آمد ، جایی که از دانشگاه فارغ التحصیل شد ، سپس دوره کارآموزی را با رابرت دنیرو در Tribeca به پایان رساند و اکنون در مسکو کار می کند. اما بعد از سفر ما ، او به من گفت كه احساس می كند یك ارمنی است. در آمریکا و مسکو او به این فکر نکرد ، اما در ارمنستان احساس نزدیکی و عزیز کرد

– تقریباً کل کشور را با ماشین سوار کردید و از مکانهایی بازدید کردید که معمولاً از تمدن شهری مدرن دور می شوند. احتمالاً بعضی اوقات مشکلاتی وجود داشته است؟

– ما همیشه به ما كمك كرده است و من فكر می كنم در كشورهای دیگر نیز اینگونه باشد. به طور کلی ، در هر کشوری ، هر چه پایتخت دورتر باشد ، افراد مهربان و ساده تری هستند.

از نظر من ، مردم بر اساس ملیت ، وابستگی حزبی و دیدگاه های عقیدتی تقسیم نمی شوند. آنها به افراد شایسته تقسیم می شوند و چنین نیستند. اما ، که خیلی خوب نیستند ، آنها قبلاً براساس ملیت ، وابستگی به حزب و دیدگاه های عقیدتی و غیره تقسیم شده اند.

خود ارمنستان مصنوعی در تاریخ تمدن جهان است. هیچ کس لازم نیست تاریخ هزار ساله خود را اثبات کند. بسیاری از موزه ها در سراسر جهان اسناد و آثار باستانی زیادی دارند که نمی توان آنها را انکار کرد.

نکته دیگر این است که سرنوشت هر ملتی به طرق مختلف توسعه می یابد. مردم ارمنستان در زمان های مختلف ، فاجعه ای را در تاریخ خود تجربه کرده اند ، اما هم دولت و هم کد ژنتیکی برای هزاره ها زنده مانده اند. به عنوان مثال ، یونانیان امروز فرزندان یونانیان باستان نیستند. اعراب امروز فرزندان مردمی نیستند که در مصر باستان سکونت داشتند. اینها ، از نظر ژنتیکی ، ملل کاملاً متفاوت هستند. و ارامنه امروز ، بر اساس تجزیه و تحلیل DNA ، فرزندان آن ارمنیان باستان هستند. درست است ، من نمی دانم چقدر به آنها کمک می کند (لبخند می زند)

با این وجود ، شاید به دلیل باستان بودن ملت ، ارامنه به نوعی خرد قومی و مهربانی ژنتیکی داشته باشند. در ارمنستان ناسیونالیسم و ​​پرخاشگری وجود ندارد ، نفرتی نسبت به کسی وجود ندارد. این امر در درجه اول نگران مردم عادی در حاشیه است.

– این فیلم در سال 2016 فیلمبرداری شد و نمایش برتر ، از جمله در وب سایت MK ، درست روز دیگر روی داد. عجله نداشتید …

– دختر من ، که در حال حاضر یک دختر بزرگسال است و خودش سه دختر دارد ، یک بار از من پرسید: “چطور همه چیز را اداره می کنی؟” و من پاسخ دادم: “من همه کارها را سریع انجام می دهم ، اما عجله ندارم.” و در واقع اینگونه است. من از مد پیروی نمی کنم و فقط کاری را انجام می دهم که از نظر من هیچ ارتباطی با مد ندارد بلکه در واقع در همه زمان ها با ارزش است. به نظر من ، فیلم “معابد باستانی ارمنستان” ، مانند سایر فیلم هایی که من فیلمبرداری کردم ، هیچ ارتباطی با زمان ندارد ، می توان آن را حتی با گذشت 100 سال با علاقه تماشا کرد.