🔴 ایران و چرخه‌ی خشونت حکومتی

🔴 ایران و چرخه‌ی خشونت حکومتی

 

🔷 سیدعبدالمجید الهامی

@iranfardamag

 

▪️ خشونت حکومتی، برآمدی ناشی از شرایط روانی ناپایداری حکومتهاست. بسیاری از کشتارها ، قتل عام ها و اعدام ها که در تاریخ ایران اتفاق افتاده حز ناتوانی در مدیریت کشور ، برآمده از امر دیگری نبوده است. قدرت مستقر برای رفع نیازهای مالی خود فشار بیشتری برمردم وارد کرده که در کنار ناپایداری ناشی از عدم مشروعیت به خشونت می گراید. هر اندازه خشونت بیشتر بشود بحران و در نتیجه ناپایداری حکومت و باز خشونت بیشتر می گردد و این چرخه همین‌گونه ادامه داشته و دارد. ساختار ایلاتی ، قبیله ای و فرقه ای ریشه دار ایرانی که اجازه مشارکت غیر را در امر مدیریت جامعه نداده و حکومتهای فردی را رقم زده است ، نیز بدان یاری رسانده و می رساند .  


🔸 تاریخ دو هزار و پانصد ساله ایران و سقوط منزلت انسان ایرانی نشان داده که مهم نیست قدرت مستقر پادشاهی است یا مشروطه یا دینی. رفتارها یکسان و نظام استبداد خودکامه شأن انسانی را نابود نموده است.


▪️ کاربرد خشونت  نیز هیچ گاه نتوانسته مشروعیتی را که پایه ثبات سیاسی بر ان استوار است ایجاد نماید .خشونت اگر می توانست پایه ای برای ثبات سیاسی ودوام حکومت ها باشد ایرانی‌ها می بایست با ثبات ترین حکومت‌ها را درطول تاریخ داشته باشند.


🔸 استبداد وخشونت ناشی از ان تاثیر خود را بر روان و منش افراد اجتماع نهاده و خود به یکی از موانع توسعه کشور در طول تاریخ آن تبدیل شده است. یک، آن که آنان طبعا همیشه حکومت را نه از خود که بر خود و غاصب دانسته،دیگر ان که چون از حکومت لطمه های بسیار دیده اند برای دوری از خطر همواره سعی  کرده از برخورد با حکومت و عمال آن خودداری کنند. در نتیجه همین عامل باعث شده مردم ایران در طول تاریخ نقش تعیین کننده نداشته باشند. حضورشان بیشتر بر مبنای شور و هیجان و حمایت و تشویق بوده و همین این که در موضع ضعف و دفاعی قرار گرفته ، سکوت اختیار کرده و در جریان مبارزه سخت خود را کنار می کشند چرا که خود آگاهی طبقاتی و احتماعی لازم را به دست نیاورده اند.


▪️ متاسفانه هم حاکمیت ها و هم گروه و احزاب و ... حاضر در صحنه نیز از آنها نقش تشویق کننده را انتطار داشته و نخواسته و یا نتوانسته آنان را به سمت سازماندهی دمکراتیک سوق دهند.


🔸 به همین منظور بعد از هر نهضت و تحول فراگیر چه در مشروطه، و چه در نهضت ملی، انقلاب ۵۷، جنبش ۷۶، جنبش سبز و ... مردم بعد از حضور خیابانی، به خانه ها هدایت شده اند .


▪️ این مسئله به وضوح در نظریه انقلابـ هرج و مرج ، امنیت ـ استبداد همایون کاتوزیان دیده می شود.در فرایند تحولات  نقش مردم بسیار کم است، چرا که گروه هایی که آزادی را با هرج و مرج و منافع ملی را با منافع شخصی و گروهی اشتباه گرفته اند، کیش شخصیت را جایگزین نیروی مردم می نمایند. در این رابطه تفاوت چندانی میان دیدگاه و نحوه اقدام قدرت مستقر و اپوزسیونهایشان نیزدیده نمی شود .


🔸 در انقلاب مشروطه، علاوه بر این که بارز بودن نقش مستبدین و دربارو نیروهای خارجی روسیه و انگلیس، تندروی های برخی از نیروهای سیاسی و بهانه دادن برای سرکوب انقلاب ، جنبش و نیروهای آزادی خواه توسط جریان های مخالف آزادی، عدالت، دموکراسی و پیشرفت موجب خفه شدن انقلاب و از دست دهی دستاوردهای ان و برآمدن مجدد استبداد و ارتجاع گردید.


▪️ در نهضت ملی هم به همین صورت است. اقدامات گروههای عمده سیاسی وقت در ایحاد اعتصابات و درگیریهای خیابانی موجب تضعیف پشتوانه دولت دکترمصدق در پیشبرد دو هدف اصلی خود یعنی خلع ید شرکت نفت و تغییر قانون انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد گردید و چالش های بزرگی را ایجاد و به چرخه خشونت  سیاسی و اجتماعی در ان شرایط بحرانی دامن زد و زمینه های شکل گیری کودتای ۲۸ مرداد را فراهم آورد . این مدار تا به امروز همچنان ادامه داشته و مانع رشد و توسعه واقعی جامعه ایران را فراهم آورده است .

 

 

 

http://t.me/iranfardamag







Report Page