🔴 واکاوی عللِ افزایش خودکشی در ایران و جامعه‌ی پزشکی و پرستاری

🔴 واکاوی عللِ افزایش خودکشی در ایران و جامعه‌ی پزشکی و پرستاری

@iranfardamag

🔶 گفت‌وگوی ایران فردا  با زینب کوچکیان

🔻 الهام عبادتی


🔹 نادیده گرفتن سیاست‌های پیشگیرانه و افزایش کنش‌های اعتراضی


اشاره: خودکشی چهارمین عامل مرگ و میر در بین افراد ۱۵ تا ۲۹ ساله است. برآوردها نشان می دهد که سالانه بیش از ۷۰۰ هزار نفر در سراسر جهان به دلیل خودکشی جان خود را از دست می دهند. علاوه بر این، به ازای هر خودکشی، افراد بسیار بیشتری اقدام به خودکشی می کنند.


بر اساس گزارش جهانی «خودکشی در سراسر جهان در سال ۲۰۱۹: برآوردهای جهانی بهداشت»، بیش از ۷۷ درصد از خودکشی ها در کشورهای با درآمد پایین و متوسط از جمله در منطقه مدیترانه شرقی رخ می دهد. در سال ۲۰۱۹، حدود ۴۱۶۷۳ نفر بر اثر خودکشی در این منطقه جان خود را از دست دادند.


آمارهای رسمی نشان می دهد در ایران به عنوان یکی از کشورهای با درآمد پایین و متوسط نرخ خودکشی رو به افزایش است و در عین حال در سال های اخیر خودکشی در گروه‌هایی مانند پزشکان و پرستاران به عنوان یکی از جدی ترین و جدیدترین تحلیل های جامعه شناختی پدیده خودکشی در ایران مطرح است.


از جمله عوامل مؤثر در نرخ بالای خودکشی در جامعه پزشکی و پرستاری می توان به حجم کاری بسیار زیاد و پرفشار، قلدری و آزار و اذیت در یک فرهنگ کاری سلسله مراتبی سفت و سخت، محرومیت از خواب، ساختارهای پشتیبانی ضعیف و منابع محدود برای کارکنانی که به سمت فرسودگی شغلی حرکت می کنند، اشاره کرد.


بر اساس گزارشی که نیما شهریارپور، متخصص طب اورژانس بیمارستان بهارلو ارائه کرده، طبق بررسی‌های انجام‌شده، آمار خودکشی در جامعه پزشکی ۳.۱ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرده است. به طوری که در جمعیت دستیاری (رزیدنتی) کشور، که معادل ۱۴ هزار نفر است، سالانه به طور متوسط ۱۳ خودکشی منجر به مرگ داریم. بر اساس یافته‌ها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگران‌کننده‌ای است.

همچنین نتایج تحقیقی که فهمیه سعید استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در سال ۱۴۰۱ روی تعدادی از رزیدنتها انجام داد، نشان داد حدود ۳۰ درصد دستیاران پزشکی به خودکشی فکر کرده‌اند. این آمار حتی اگر قابل تعمیم نباشد به هر حال تخمینی از وضعیت موجود را نشان می‌دهد.

 

زینب کوچکیان، دارای دکترای جامعه شناسی فرهنگی است. او در کارنامه علمی خود، رساله «بازسازی معنای خودکشی در بین افراد اقدام کننده به خودکشی در شهر تهران» و کتاب «مگر تولد راهی؛ واکاوی تجربه زیسته بیست و هشت نفری که نمی خواستند زنده بمانند» را دارد. با وی در گفت‌وگویی به واکاوی علل افزایش خودکشی در ایران و جامعه پزشکی و پرستاری پرداخته‌ایم.


✅ آمارها و گزارش‌های رسمی نشانگر روند رو به رشد خودکشی و اقدام به خودکشی در جامعه ایران است. بر اساس گزارش مرکز پزشکی قانونی کشور (۱۴۰۱) از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ به میزان ۵۵ درصد شاهد افزایش نرخ مرگ‌ومیر ناشی از خودکشی بوده‌ایم. در آغاز گفت و گو، نخستین سوال این است که آیا خودکشی در ایران بیشتر یک کنش فردی است یا کنش اعتراضی؟ جامعه شناسانی مانند دکتر آزاد ارمکی معتقدند خودکشی در ایران به کنشی مدنی تبدیل شده است. نظر شما چیست؟


آمارهای برآمده از تعداد بسیاری مصاحبه عمیق با افرادی که خودکشی ناموفق داشتند نشان داده است، همگی این افراد در یک دوره طولانی مدت در زندگی خود در وضعیت بی نیرویی کامل قرار گرفتند؛ بدین معنی که این افراد در مقطعی احساس کردند که هیچ توان و نیرویی برای اصلاح و تغییر و مقابله با مشکلات و وضعیت پیشرو ندارند. این وضعیت بی نیرویی یا برای دفاع از خودشان در برابر خشونت های فیزیکی ، کلامی، عاطفی و اجتماعی بوده یا احقاق حق. این افراد در وضعیت بی نیرویی در نهایت درماندگی و ناامیدی اقدام به خودکشی کردند و این اقدام صرفا برای این بوده که به این وضعیت دردناک و غیر قابل تحمل پایان بدهند. در چنین شرایطی شاید معدود افرادی بگویند که من اقدام به خودکشی می کنم که ساختار و قانون تغییر یابد و فشار کاهش پیدا کند اما نگاه کارشناسانه و مجامع علمی چیزی جز کنش اعتراضی نیست. زمانی که فرد خودکشی را جایگزین خلاءهای قانونی می کند و می گوید من خود را می کشم چون نمی توانم این وضعیت را تحمل کنم یا این وضعیت برای انسانی با شرایط و ویژگی های من قابل تحمل نیست، هیچ تحلیلی نمی توان به غیر از کنش اعتراضی نسبت به این پدیده داشت. پس کنش خودکشی اعتراضی است و تحلیل و برداشت و جامعه علمی نیز با توجه به تفسیر این افراد است.


✅ آمارهای دیگری نشان می دهد که ۶۰ درصد خودکشی‌ها در کشور بین ۳۰ تا ۵۰ سال است. در واقع بیشترین آمار خودکشی در نسلی در حال رخ دادن است که اساسا باید بیشترین امید به زندگی را داشته باشند. این پدیده چه پیامدی برای جامعه ای مانند ایران دارد که اتفاقا همواره بر کاهش جمعیت آن تاکید می شود.


ما افراد جوانی که به واسطه اتفاقات و پدیده های دیگر مانند تصادفات در این گروه سنی از دست می دهیم بسیار بیشتر از خودکشی است. در این گروه سنی تعداد افرادی که از دست می دهیم سه برابر افرادی است که در این گروه سنی خودکشی می کنند. بنابراین به لحاظ کمی فاصله بسیار بیشتر است. اگر تصادفات را رصد کنید سه برابر در همین گروه سنی جوان ها را از دست می دهیم اما نکته قابل اعتنا این است که جامعه با مرگ طبیعی کنار می آید و فراموش می کند اما پیامدهای روانی خودکشی برای جامعه عمیق تر و طولانی مدت است. مرگ به واسطه خودکشی منجر به تغییر نگرش در اراده به ازدواج، فرزندآوری، فرزند پروری و ... می شود. تجربه زیسته من این است که در مدارس می بینیم وقتی خانواده ها خبر خودکشی یک جوان و نوجوان را می شنوند میزان استراس و اضطراب بالایی را  تجربه می کنند و می گویند ای کاش ما هم فرزندی نداشتیم. بنابراین خانواده ها استرس بالایی را تجربه می کنند وسبک فرزند پروری آنها متفاوت می شود.


 ما در دوره ای می بینیم خانواده بعد از مشاهده یک خودکشی در شهر نسبت به فرزندانش آسان گیر تر می شوند و حمایت بی جا افزایش می یابد چون نگرانند این اتفاق مسری دامن خانواده اشان را بگیرد. بسیاری از افراد خوشحالند که فرزندی ندارند. اینجا به لحاظ عددی و کمی تاوان خودکشی کم است اما در طولانی مدت اگر مصاحبه و مشاهده میدانی انجام بگیرد یکی از دلایل کاهش فرزندآوری نگرانی والدین نسبت به آینده آنهاست. چون می بینند که ما بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و .. نداریم و اراده ای برای رفع مشکلات نیست. راه حل جوان ها هم در این شریط حذف فیزیکی خود است. از این جهت است که تغییر نگرش در ازدواج، فرزندآوری، فرزند پروری و ...را مشاهده می کنیم. جامعه به صورت کاملا مشهودی میل به تجرد قطعی یا زندگی مشترک بدون فرزند دارد. نرخ باروری، ازدواج و ... نشان می دهد که چه مسیری می رویم. این طور نیست که یک نفر به یکباره تصمیم بگیرد فرزند نداشته باشد. مجموعه خبرها، استرس ها، اضطراب ها به کاهش ازدواج، فرزندآوری و ... می انجامد.

 

در روند خودکشی هایی که طی سال های اخیر صورت گرفته شاهد افزایش خودکشی پزشکان و پرستاران هستیم. آیا اساسا پررنگ کردن خودکشی یک گروه را در جامعه درست می دانید؟ به عبارت دیگر می توانیم با پررنگ کردن خودکشی پزشکان و پرستاران بگوییم وضعیت اجتماعی در ایران بحرانی تر شده؟


گاهی رسالت کارشناسان حوزه آسیب های اجتماعی این است که زنگ خطر را به صدا در بیاورند و در مسئولان، افکارعمومی و ... حساسیت ایجاد کنند. در جامعه ای که پزشکان و پرستاران دارای مشروعیت، محبوبیت و مقبولیت هستند از دست دادنشان برای جامعه بسیار سخت است و افراد را متاثر می کنند. در سال های گذشته برخی از کارشناسان برای بحرانی نشان دادن خودکشی در ایران، روی خودکشی نوجوانان مانور داده شده چون از دید بسیاری خودکشی نوجوانان کم بود اما پررنگ کردن آن این حساسیت را ایجاد کرد که گرچه نسبت خودکشی آنها نسبت به دیگر گروه های سنی کم است اما این نرخ در این گروه سنی در حال افزایش است. اکنون نیز نسبت به پزشکان و پرستاران چنین وضعیتی داریم.


درست است که در بین مشاغل موجود، زنان خانه دار و مشاغل آزاد بالاترین نرخ خودکشی را دارند و در راس هرم هستند اما آنچه کارشناسان را وادار می کند که نسبت به این موضوع حساس شوند تغییر الگوی خودکشی است. یک زمانی مانور روی سن خودکشی کنندگان است تا نشان بدهند که تغییر الگو در سن است اما الان جامعه علمی می خواهد نشان دهد که تغییر الگوی خودکشی در مشاغل در هر حال رخ دادن است.


یکی از فرض های پررنگ درباره خودکشی، پایین بودن سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. اکنون پرستاران و پزشکان سرمایه اجتماعی و فرهنگی دارند اما این نشان می دهد که تغییر الگوی خودکشی در مشاغل رخ داده است. قطعا از دست دادن انسان ها در مشاغل و موقعیت های دیگر کم اهمیت تر از خودکشی پزشکان و پرستاران نیست و هر فردی در هر جایگاه و سنی فقدانش آزار دهنده است اما اگر توسط کارشناسان خودکشی یک گروه سنی یا شغلی پررنگ می شود به دلیل مشاهده تغییر اساسی در الگوی خودکشی است. برای اینکه مسئولان و افکار عمومی وادار به کنش شوند ناچار به پررنگ کردن این موضوع هستیم.


اساسا این اقدام که افراد در مشاغل مختلف به ویژه در پزشکی و پرستاری برای اعتراض به شرایط کاری خود اقدام به خودکشی می‌کنند، در حال افزایش است. ارزیابی شما از این نوع خودکشی در ایران چیست؟


پاسخ شما منوط به چرایی این موضوع است یعنی اینکه باید به دنبال تبیین علت خودکشی در بین پرستاران و پزشکان باشیم. برآورد من این است که در سال آهای آتی نرخ خودکشی در بین پزشکان و پرستاران بالاتر می رود. چراکه در مدارس شاهد هستیم که دانش آموزان رشته تجربی فشارهای زیادی را به لحاظ تحصیلی و رقابت در کنکور تجربه می کنند. در بحث غربالگری دانش آموزان که سالهاست به صورت جدی در مدارس دنبال می شود بیشترین آسیب های روحی شامل، اضطراب، استرس و وسواس به دانش آموزان رشته تجربی اختصاص دارد. نه اینکه دانش آموزان رشته های دیگر مشکل ندارند یا اینکه همه دانش آموزان رشته تجربی مشکل دارند بلکه سخن من در تفاوت بدین معنی است که میزان استرس، اضطراب، کم بودن اوقات فراغت، رقابت های سنگین، کمبود تفریح در این دانش آموزان بیشتر و دوست یابی در این رشته کمتر است. این ها فاکتورهای مهم قابل بررسی است. اگر پرونده دانش آموزانی که رشته پزشکی قبول می شوند را ببینید، مشاهده می کنید این فرد ۱۲  سال معدلش ۲۰ بوده که به راحتی به دست نیامده است؛ یعنی ۱۲ سال از تفریح، ورزش، سینما رفتن، فیلم دیدن، بازی کردن، مهمانی رفتن و ... گذشته است. این یک فشار انباشته شده در فرد ایجاد می کند. بعد فرد وارد دانشگاه می شود. این شرایط تکرار و دروس سنگین می شود و افراد همه این روزها را سپری می کنند تا به شغل دلخواهشان برسند. بنابراین این میزان فشار روانی در دوره ۲۵ و ۳۰ ساله به وجود آمده و پشت یک پزشک و پرستار قرار گرفته است. این فشار به غیر از فشارهای زندگی شخصی افراد است که آنها نیز مانند دیگران مشکلات عاطفی، اقتصادی، خانوادگی و ... دارند. همه ما دوران کودکی را با بازی در کوچه و تفریحات و ... به یاد می آوریم. در مدرسه دوست یابی و شیطنت داشتیم. اما بسیاری از دانش آموزان رشته تجربی تجربه این لذت ها را نداشتند. پس برای تبیین علل خودکشی پزشکان و پرستاران باید تحقیقات عمیق تری صورت بگیرد.


✅ گزارش‌های رسمی سازمان‌ها، نهادهای متولی حوزه سیاست‌گذاری، پیشگیری و مداخله نشانگر این است که سیاست‌ها و برنامه‌ها تاکنون موفق به پیشگیری و کاهش این مسئله اجتماعی نبوده‌اند در حالیکه ما در میان کشورهایی قرار داریم که سیاستگذاری سلامت روان دارند، آیا اراده ای برای کاهش خودکشی در ایران وجود ندارد یا اینکه چالش ها و موانع از اجرای سیاست های راهبردی جلوگیری می کند؟


علت اصلی به نوع نگاه ما به خودکشی بر می گردد. ما خودکشی را به درستی نمی شناسیم چون این پدیده پیچیده است. ما خودکشی را امری آنی و هیجانی می بینیم در صورتی که خودکشی یک امر فرایندی است و برای بررسی آن باید تمام دوره زندگی فرد را بررسی کنیم. در تبیین ها علت خودکشی را نزدیک ترین اتفاق به خودکشی می دانیم مثلا اگر فرد خشونتی را تجربه کرده آخرین خشونت را علت خودکشی می دانیم یا اگر فرد در کنکور موفق نشده آن را علت می دانیم. همچنین خیانت همسر را منجر به خودکشی می دانیم. موارد نقض این اتفاقات آن قدر زیاد است که نیاز به اثبات ندارد ما بی نهایت خیانت، شکست در کنکور، خشونت و ... داریم اما منجر به خودکشی نمی شود. پس چه چیزی منجر به خودکشی افراد می شود؟


تمام فرایند زندگی فرد و خط حرکت آن باید بررسی شود تا وزن همه عوامل سنجیده شود. این طور نیست که با یک اتفاق فرد خودکشی کند. ما در تحلیل نقش عامل های دور و خطی را نادیده می گیریم. در سیاست های پیشگیرانه باید مداخله را از دوران کودکی، در دبستان، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه آغاز کنیم. ما وقتی می خواهیم مداخله کنیم که فردی همه شکست ها و ناکامی ها را تجربه کرده و ما سیاستمان روی آخرین اتفاق است. این تمام عوامل تجربه شده فرد در زندگی اش نیست. به همین دلیل است که سیاست هایمان جواب نمی دهد چون، مقطعی کوتاه مدت، غیرکارشناسانه و غیرکاربردی است. ما جامعه آماری مان به گروه های خاص محدود است! خودکشی پزشکان و پرستاران به دلیل بحرانی شدن اوضاع نیست اما نشان دهنده نادیده گرفتن پزشکان و پرستاران و حذف آنها از سیاست های پیشگیری از خودکشی است. ما فکر کردیم پرستاران و پزشکان نباید خودکشی کنند و فکر کردیم عوامل خودکشی باید به گروه های دیگر نزدیک باشند اما اکنون شاهد عوامل دیگری هستیم که باعث می شود در مسیر زندگی افراد وجود داشته بشند اما چون نادیده گرفته شدند و روی آنها کار نشده است بررسی نمی شوند.


از سوی دیگر رصد ما صحیح نیست و تحلیمان روی مقطعی و روی عوامل خاصی است. همچنین مهارت های فردی افراد جامعه نیز مهم است. در خودکشی نوع تعامل افراد با مشکلاتشان یک بحث جدی است اگر استراتژی های مقابله ای افراد برای خودکشی را بررسی کنید می بینید این افراد برای رفع مشکلشان مقابله احساسی و بعد شناختی داشتند. یعنی کمترین نوع مقابله ها شناختی بوده است. در این باره ما باید روی مهارت افراد در مقابل تجربه مشکلات متفاوت کار کنیم. هر چه بتوانیم افراد و نوع واکنش و استراتژی را در دراز مدت ببین کنیم موفق تر می شویم. بسیاری از ارگان ها به ویژه نظام آموزشی در سطح کلان شامل آموزش و پرورش، آموزش عالی، رسانه و ... باید مهارت افراد را درمقابله شناختی افزایش دهند تا مقابله های احساسی.


✅ به عنوان سوال آخر، جامعه پزشکی و پرستاری برای رفع مشکلات خود و نیز کاهش نرخ خودکشی نیازمند چه سیاست‌هایی در سطح فردی، اجتماعی و دولتی است؟


در لایه های زیرین به تحقیقات جامع از سوی روانشناسان و جامعه شناسان نیازمندیم که این عوامل را شناسایی کنند. من در این حیطه تجربه تحقیقی نداشتم اما در سطح عوامل شغلی قطعا این عوامل از سوی سیستم پزشکی کشور کاملا شفاف است. بعید است سیستم با عوامل شغلی آزار دهنده جامعه پزشکی آشنا نباشد. قطعا مسئولان می دانند چه عوامل آزار دهنده ای برای کادر درمان وجود دارد و طرحش تکرار مکررات است. کسانی که باید بدانند می دانند و داده ها غیز شفاف و پنهان نیست و حتی آنقدر داده روی میز است که نیاز به تحلیل کارشناسی هم نیست.


اما در سطح کلان و کلی آنچه ما در بسیاری از مشاغل می بینیم این است که بسیاری از سیستم ها اهداف سازمانی را بدون توجه به سلامت روان و رضایتمندی کارکنانش تعیین می کنند . کمتر سازمانی است که در صدد رفع مشکلات نیروهای خود باشد. تا زمانی که نیروهای کار فعال در یک سیستم در صدر اهداف سازمان نباشند شاهد این اتفاقات در مشاغل مختلف هستیم. اگر خاطرتان باشد خودکشی بین بازنشستگان در دوره ای افزایش یافت. بنابراین متناسب با شرایط کشور این وضعیت تغییر می کند.


درباره کادر درمان باید به این نکته توجه داشت که ما پیش از این چندان شاهد کنش های اعتراضی در بین جامعه پزشکان نبودیم به طور مثال کارزار پزشکان، تحصن ها و ... نداشتیم و اگر میزان این. کنش های اعتراضی را با جامعه معلمان مقایسه کنید می بینید که معلمان بیشتر سعی می کنند اعتراضات خود را به گوش مسئولان برسانند. افکار عمومی نیز وضعیت شغلی معلمان را درک می کند. معلمان حتی در فضای مجازی نیز با بن مایه های طنز بسیاری از مشکلاتشان را مطرح می کنند. افکار عمومی وقتی با مشکلات یک صنف آشنا می شود همدردی را می بینیم و سطح انتظارات معلمان نیز از مشاغل شکل می گیرد. به طور مثال دانش آموزان تا حد زیادی با مشکلات معلمان آشنا هستند و می دانند در صورت ورود به این حرفه با کلاس های غیر استاندارد، تفاوت خلقی دانش آموزان، سطح بالای انتظارات والدین و حقوق کم مواجه هستند. اما دانش آموزان با مشکلات رشته پزشکی به این شفافی آشنا نیستند شاید چون پزشکان از بازگو کردن مشکلات خود به دلیل شأنشان پرهیز می کنند. این تابو باید توسط خود پزشکان شکسته شود و بیشتر سیستم را از طریق کارزارها و تحصن ها تحت فشار قرار دهند و اعتراض خودشان را از طریق افکار عمومی دنبال کنند و آنها را به کمک بگیرند تا مسئولان مشکلاتشان را برطرف کنند.



#خودکشی

#ایران_فردا

#زینب_کوچکیان

# خودکشی_در_جامعه‌ی_پزشکی

http://t.me/iranfardamag










Report Page