Premiere: “Sangria” ساخته Myles Castillo رویای تابستانی آفتابی شماست

< span> شب تابناک تابستانی به پوست چسبناک شما برخورد می کند. تکه های دقیق گیتار که به هم متصل شده اند و مانند ملاس گرم و شیرین به سمت شما سرازیر می شوند – عصر طلایی است. نمی توانید نسیم را پیدا کنید ، هوا آرام است و برای یک بار هم که شده اشکالی ندارد – زیرا شما با یک لیوان سنگریا در پاسیو هستید.

آن شیرین زودگذر احساسات مانند طلسم آهنگ معروف “Sangria” از Myles Castillo به وجود می آیند ، و ostinatos های زیبا و دست کشیده آن پس زمینه یکپارچه برای ویدئو است که امروز افت کرده است.

Myles اینگونه نیست یکی برای گذراندن یک تابستان هدر رود: او در ماه ژوئیه در کنار حزب Dvsn در صف حزب مهمانی روز کانادا مشغول است و از نمایش های مجازی در آنچه که شکل می گیرد به عنوان یک برنامه معمول تور در عادی جدید ما ظاهر می شود. همه اینها در بالای شکوه بی پایان اولین EP Excess ، با یک فیلم “سانگریا” آفتاب گیر است که در زیبایی تجاری مارک تجاری Castillo ساخته می شود که برخی از چیزهایی را که ما از دست داده ایم جشن می گیرد اما هنوز هم برای آینده امیدوار است.

ما گرفتار شدیم با مایلس برای گفتگو در لیست های پخش دلخراش ، زندگی گذشته او به عنوان ژیمناستیک و سورئالیسم اسکاربورو.

انجام یک تور مجازی چگونه بود؟ span >

<دهانه > این فرصتی برای من بود که علی رغم همه آنچه در جریان است ، به بازی و نمایش ادامه دهم. این واقعا سرگرم کننده بود ، خصوصاً به عنوان اولین تجربه.

مکان مورد علاقه شما چه بود؟

از نظر ساختمان ها و لنزها ، من EXIT / IN [در نشویل] را دوست داشتم.

چرا آن شخص به طور خاص؟ span >

<دهانه > من به نظر می رسیدم هنگامی که مشغول مرور اینستاگرام آنها بودم ، وقتی حساب ها را تحویل گرفتم ، احساس فرار و راه اندازی و همه چیز را دوست داشتم.

بدیهی است که تأثیرات اسپانیایی در آخرین تک آهنگ “Sangria” شما وجود دارد. از کجا الهام گرفته اید با من صحبت کنید.

من به دانشگاه رفتم تا زبان بخوانم. من فرانسه و اسپانیایی خواندم و زمان زیادی را در مکزیک گذراندم. من هر سال برای دیدن دوستان به آنجا می روم. “سنگریا” ایده ای بود که از آخرین باری که آنجا بودم ، شروع شد و وقتی به خانه برگشتم پروژه را تمام کردم. بنابراین “سانگریا” قطعاً از آن نفوذ اسپانیایی برخوردار است و از طریق برخی دیگر از آهنگ های این پروژه نیز به وجود می آید.

شما اشاره می کنید که “جیب آهنگ ها” را دوست دارید. این برای شما چه معنی دارد؟ و چه چیزی شما را به سمت آن لحظات موسیقی سوق می دهد؟ span >

<دهانه > این بیشتر فضای بین ضربان است. این فرصتی برای هنرمند است که بیش از شنونده ای که موسیقی را می شنود ، این فضا را اشغال کند. من دوست دارم آن جیب و فضایی را پیدا کنم که هیچ چیز وجود ندارد. و وقتی مقدار مناسبی از آن وجود داشته باشد ، با زمان بندی مناسب – این نوعی است که وقتی به ضرب و موسیقی گوش می دهم دنبال آن می گردم. < / p>

“پنج دقیقه با خانه من می توانید هر نوع غذایی را که بخواهید پیدا کنید. من فکر می کنم بزرگ شدن در چنین شرایطی و داشتن دوستان مختلف از محله های مختلف باعث این سورئالیسم می شود. این خلاقیت شما را تازه نگه می دارد.”

روند تولید برای این امر چگونه است؟ span >

<دهانه > از نظر نوشتن و خلق کردن … من فکر می کنم تهیه ملودی و چیزهای زیادی بسیار بوده است. من قبلاً بیشتر نگران قسمت موسیقی ساز آن بودم ، اما سعی کردم رویکردهای مختلفی را با نوشتن انجام دهم. این به من کمک می کند تا ایده های جدید ملودی ، روش های جدیدی برای تنظیم چیزها با هم بیاورم.

برخی از همکاری های مورد علاقه شما با این پروژه چیست؟ span >

<دهانه > من ایده این پروژه را وقتی که در مکزیک بودم ، به ذهنم خطور کردم. بنابراین وقتی به کانادا برگشتم ، این اردوگاه نوشتن را در یکی از ذخیره گاه های شمال ، مانند دو ساعت خارج شدن از تورنتو انجام دادم. یک استودیوی بزرگ در آنجا وجود دارد و من با این تهیه کننده دیگر به نام Mya کار می کردم. ما شروع کردیم به نوعی فقط با گیتار زدن و یک آهنگ فقط از آن جلسه آمد. این احتمالاً یکی از لحظات طبیعی تر مورد علاقه من بود: جرقه ها و آهنگ های کاملی از آن ساخته شده بود. ما فقط ملودی ها را شروع می کنیم و می تواند گلوله برفی را به یک آهنگ تبدیل کند. وقتی هیچ قانونی وجود ندارد ، چه نوع موسیقی می آید بسیار خوب است. هیچ “اوه ، شما هنرمند هستید ، شما تهیه کننده هستید ، شما نویسنده هستید ، شما مدیر هستید”. من آن را دوست دارم وقتی همه چیز فقط شخص به شخص دیگر است. در آخر احساس می کنید که از نظر شخصیت و شوخ طبعی یا احساسات نوعی همان فرد هستید و در آخر کار خوبی انجام می دهید.

با ما درباره موزیک ویدیوی “Sangria” صحبت کنید!

< span> در بیشتر فیلم های دیگر من ، شما یک مدل دارید یا شخص دیگری برای تعامل وجود دارد … اما برای این یکی ، کل من فقط من بودم. من کارهایی را انجام می دادم که به طور معمول انجام می دهم: در ویدئو ، من در فضای باز هستم ، من دوچرخه ام را می رانم ، می دوم ، هرچی هست و خیلی جالب است. من فکر می کنم چیز جالبی است که آن طرف من را به مردم نشان دهی. من جنبه طبیعت بودن ، بیرون بودن را خیلی دوست داشتم.

چه داستان هایی را پیدا می کنید که به موسیقی شما راه می یابد؟ span >

<دهانه > من شخصاً دوست دارم این صدایی را داشته باشم که ته رنگ سورئال داشته باشد. بنابراین به نظر می رسد که این دنیای بسیار واقعی است و آنها مفاهیمی هستند که می توانید با زندگی واقعی ارتباط برقرار کنید ، اما من همیشه دوست دارم این زیرنویس آهنگی را که می خوانم داشته باشد که فضای خاص خودش را داشته باشد که واقعاً قرار نیست چنین باشد ملموس ، این بیشتر یک ایده است.

آیا فکر می کنید چیزی در مورد بزرگ شدن در اسکاربورو وجود دارد که با آن سورئالیسم بازی کند؟ span >

<دهانه > فکر می کنم کمک کند زیرا مکان بسیار متنوعی است. هر نوع فرهنگ در آنجا وجود دارد. پنج دقیقه با خانه من می توانید هر نوع غذایی را که بخواهید پیدا کنید. من فکر می کنم که بزرگ شدن در چنین شرایطی و داشتن دوستان مختلف از محله های مختلف باعث این سورئالیسم می شود. این خلاقیت شما را تازه نگه می دارد و این می تواند تأثیر اسپانیایی در موسیقی شما باشد ، یا … هر نوع نفوذی ، مانند برخی از آهنگ های دیگر که من انجام می دهم. من فکر می کنم احاطه شده توسط شما به شما خلاقیت بیشتری در هر کاری می دهد که حتی بیشتر از حد مجاز خارج شوید.

آیا مورد علاقه ای برای تماشای موسیقی زنده در Scarborough وجود دارد؟ در تورنتو؟

ما این مکان را در مرکز شهر اسکاربورو داریم که در آنها جشنواره کارائیب را برگزار می کنند ، که واقعا عالی است. در تورنتو ، من می خواهم کنسرت های Danforth Music Hall را بررسی کنم.

شما از 13 سالگی موسیقی می ساختید؟ چگونه وارد موسیقی شدید؟ سفر موسیقی شما چیست؟ span >

<دهانه من قصد داشتم یک ورزشکار حرفه ای باشم. وارد مدرسه ورزشی شدم و سپس دستم را شکستم. در نهایت مجبور شدم مرخصی بگیرم ، بنابراین نیمی از روز وقت داشتم که فقط بنشینم در خانه ... بنابراین در نهایت یک گیتار برداشتم و شروع به نواختن آن کردم. از آنجا دروس آموختم و شروع به نوشتن آهنگ کردم و سپس موسیقی نوشتم ، ضرباتی ساختم ، خودم را ضبط کردم ... اکنون که در آن هستم ، فهمیدم که همیشه درگیر آن هستم. لحظاتی داشتم که از دوستانم می پرسیدم آیا خواننده خوبی هستم؟ من همیشه یکی از کسانی بودم که سرودهایم را برای بدنسازی داشتم و همه لیست های پخش مختلف برای زمان غمگین و دلشکسته داشتم. من فکر می کنم که من همیشه به آن علاقه داشتم و وقتی بدنبال ژیمناستیک می رفتم ، دستم را شکستم و کاملاً عوض کردم. اگر من نبودم احتمالاً هنوز ژیمناستیک می کردم.

کنجکاو: می گویید یک لیست پخش متوسط ​​درست می کنید. سرود دل شکستگی شما چیست؟ span >

<دهانه > “مراقبت” از دریک.