تحقیق با عنوان اسدالله علم و قیام 15 خرداد 1342
6 صفحه word | قابل اجرا در آفيس 2010 و نسخه هاي جديدتر|قابل ويرايش و آماده چاپ
بخشی از تحقیق
...
در آن برهه شاه عليالظاهر بر بسياري از مشكلات و بحرانهاي داخلي و خارجي خود پايان داده و با سركوب قهرآميز مخالفتها، بهگونهاي فزاينده در روش استبدادي و خودكامانه حكومت گام نهاده و به ويژه دولت، مجلس و مجموعه حاكميت را مقهور اداره و خواسته خود ساخته بود. در چنين شرايطي بود كه حضور دوست ديرينه و نوكر باوفا و مورد اعتمادش اسدالله علم در رأس وزارت دربار شاهنشاهي، كه جز رضايت خاطر مخدوم خود به موضوع ديگري نميانديشيد، بيش از هر زمان ديگري توانست بر جاهطلبيها و لجام گسيختگيهاي سياسي شاه دامن بزند و به نوعي مركز ثقل تصميمگيريهاي مهم سياسي را به وزارت دربار منتقل سازد. بر همين اساس هم بود كه به سرعت تمام امور مهم سياسي، اقتصادي، فرهنگي (به ويژه سياست خارجي)، نظامي و امنيتي از هيأت دولت رخت بر بست و با محوريت شخص شاه عمدتاً در وزارت دربار حل و فصل ميشد و در اين ميان شخص اميراسدالله علم مقتدرترين و مورد اعتمادترين كساني كه تا آن زمان در دوران محمدرضا شاه در آن مقام (وزارت دربار) قرار گرفته بود عملاً در رأس بسياري از مسائل كلان و درجه اول كشور به رتق و فتق امور مشغول شد. بدين ترتيب اسدالله علم كه اعتماد شاه نسبت به او روندي روز افزون پيدا ميكرد در شكل دادن به بسياري از مسائل مهم سياسي و فرهنگي و نقش درجه اول و تعيين كنندهاي بر عهده گرفت و از سوي ديگر بسياري از هيأتهاي نمايندگي خارجي، سفرا، پيمانكاران بزرگ خارجي، دلالان اسلحه، تجار و بازرگانان، سياستمداران درجه اول كشورهاي مختلف جهان و دهها نمونه ديگراز كساني كه قصد داشتند در مجموعه حاكميت پهلوي به نوايي رسيده و خواستههايشان به سرعت با اقبال حكومت و شخص شاه روبرو شود نه به هيأت دولت بلكه مستقيماً و بدون هيچگونه واسطهاي به وزارت دربار و عمدتاً شخص امير اسدالله علم وزير دربار مراجعه ميكردند كه در موارد بسياري بدون رجوع و اطلاع به شخص شاه، از سوي او دستور موافقت و يا رد صادر ميشد و يا با شفاعت و تمناي او شاه با خواستهاي مشروع و يا غير اصولي ريز و كلان بسياري موافقت و يا مخالفت ميكرد. اسدالله علم كه در رأس وزارت دربار سخت مبسوطاليد و مورد اعتماد شاه بود در جريان تمهيد مقدمات و برگزاري برخي از مهمترين مراسم و جشنهاي آن روزگار نظير جشنهاي تاجگذاري شاه و فرح در آبان 1346، جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي در مهر 1350 و جشنهاي پنجاهمين سال شاهنشاهي پهلوي در سال 1355 نقش درجه اول و تعيين كنندهاي ايفا كرد. علم كه در ميان رجال، دولتمردان و كارگزاران ريز و كلان حكومت دوستان و طرفداران قابل توجهي داشت، با برخي از مهمترين رجال حكومت رقابت ديرينه و تنگاتنگي را دنبال ميكرد و از هرگونه فرصتي جهت از اعتبار انداختن آنان در نزد شاه فروگذار نميكرد. هويدا نخستوزير وقت و دكتر منوچهر اقبال از جمله اين افراد محسوب ميشدند. علم همواره تلاش ميكرد چنين بنماياند كه بيش از هر دولتمرد و رجال حكومتي نسبت به شخص شاه و رژيم پهلوي وفاداري دارد و به ويژه همواره به هويدا و دولت او ايراد وارد ميساخت كه با ندانم كاريهاي خود مشكلاتي را پيش روي حكومت قرار ميدهد و به اصطلاح جلوه اقدامات داهيانه شخص شاه در ميان مردم كشور را كمرنگ ميكند. اسدالله علم به ويژه با سفراي وقت بريتانيا و آمريكا در ايران روابط بسيار نزديكي داشت و بسياري از خواستهاي آنان از حكومت ايران و ديگر مسائل فيمابين حكومت ايران با دولتهاي متبوع آنان از طريق علم و وزارت دربار صورت عملي به خود گرفته و حل و فصل ميشد.