تدریس و آموزش کودکان استثنائی
تدریس و آموزش کودکان استثنائی
تهیه شده با فرمت ورد قابل ویرایش در 59 صفحه
مقدمه
تعليم و تربيت در هر جامعه منعكس كننده ديدگاههاي كلي آن جامعه در مورد انسان و نشانگر فلسفه سياسي و اجتماعي آن است. به عنوان يك اصل اساسي همه كودكان اعم از عادي، نابينا و ناشنوا و با هر نوع مشكلي و محدوديت در ظرفيتهاي لازم براي يادگيري داراي حق برخورداري از فرصتهاي يادگيري و آموزش ميباشند كه اين فرصتها ميتواند بصورت آموزش عادي و رسمي يا آموزش خاص و ويژه باشد.
تاريخچه و فلسفه تعليم و تربيت كودكان استثنايي
بصورت تاريخي سه مرحله در ديدگاهها نسبت به معلوليت كودكان وجود داشته است. نخست دوران قبل از ميلاد مسيح كه كودكان معلول مورد اذيت و آزار قرار ميگرفتند و مورد تهديد و نابودي بودند براي مثال اسپارتها كودكان معلول و دچار مشكل را در بدو تولد از بين ميبردند. دوم: در دوران مسيحيت و پس از آن كه اين كودكان تنها مورد حمايت و مراقبت بودند و بالاخره سالهاي اخير كه حركات بسياري در مورد آموزش و يكپارچگي آنها با جامعه تا بالاترين حد ممكن صورت گرفته و اين يكپارچگي از زمينههاي تعليم و تربيت بصورت يكپارچگي با همسالان عادي و رشد ظرفيتها بوده است. قبل از سالهاي 1800 فعاليت چنداني در زمينه آموزش ويژه صورت نگرفته است و در دهههاي نخستين قرن 19 توسط بزرگاني چون ساموئل گريدليها و دورتياريكس و سه حركاتي چون ايجاد مدارس شبانه روزي براي معلولين ايجاد شد. اين مدارس علاوه بر نقش حمايتي نقشي آموزشي هم داشتند ولي بعد حمايتي آنها قويتر بوده است.