پاورپوینت کامل و جامع با عنوان ابعاد تحول انقلابی در 27 اسلاید
انقلاب به معنای زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار میرفت. فلسفه انقلاب را این گونه بیان مینمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماً عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی تودهای که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامد، انقلاب نامیده میشود. انقلابهای بزرگ به آن دسته از انقلابها گفته میشود که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بودهاند که از آن جمله میتوان به انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه اشاره کرد.
از آنجا که انقلابها در تاریخ جهان طی دو قرن گذشته بسیار مهم بودهاند، شگفتانگیز نیست که نظریههای گوناگونی به منظور کوشش برای تبیین آنها به وجود آمدهاست. برخی از این نظریهها در اوایل عمر علوم اجتماعی تنظیم گردیدند؛ مهمترین رویکرد در این زمینه نظریه کارل مارکس است. مارکس مدتها پیش از هر یک از انقلابهایی که به نام اندیشههای او رخ داده زندگی میکرد، اما بر آن بود که نظریاتش تنها به عنوان تحلیلی از شرایط دگرگونی انقلابی در نظر گرفته نشود، بلکه به عنوان وسیلهای برای پیشبرد این گونه دگرگونیها مورد استفاده قرار گیرد. اندیشههای مارکس، صرف نظر از اعتبار حقیقی آنها، تأثیر عملی فوقالعاده زیادی بر دگرگونیهای اجتماعی قرن بیستم داشتهاند. نظریههای مهم دیگر بسیار دیرتر به وجود آمدند و اندیشمندان کوشش کردهاند هم انقلابهای اولیه (مانند انقلابهای آمریکا یا فرانسه) و هم انقلابهای بعدی را تبیین کنند. برخی دامنه تحلیل را حتی گستردهتر ساخته و کوشیدهاند فعالیت انقلابی را در ارتباط با شکلهای دیگر شورش یا اعتراض تبیین کنند.
مارکس بر «چارهناپذیری» یا ضرورت انقلاب سخت تکیه میکرد. وی بر آن بود که انقلاب ناشی از تکامل نیروهای تولیدگر جامعه است و از ناسازگاری آن نیروها با روابط و نظام سیاسی و اجتماعی کنونی، پدید میآید. هنگامی که این نظام و روابط جلوی رشد تولید را بگیرند، بحران سخت میشود و دورهٔ انقلابهای اجتماعی آغاز میشود. طبقات زبردست نمیخواهند پایگاه خود را از دست بدهند و طبقات زیردست نمیخواهند در وضع کنونی بمانند و این برخورد به انقلابهای خونین میانجامد. مارکس انقلاب را عامل ناگزیر پیشرفت و «لوکوموتیو تاریخ» میداند.
نظریههای حاصل از مطالعه انقلابها است. مطالعه و تجزیه و تحلیل انقلابات سنت سحرآمیز و پر افتخاری است که فلاسفه، تاریخدانان، دانشمندان علوم اجتماعی، و مفسران اجتماعی برای قرنها با لذت از آن تغذیه علمی نمودهاند. حکایت تودههای در حال قیام همواره برای به هیجان آوردن یا به هراس افکندن کسانی که کارشان بررسی وقایع بزرگ اجتماعی و بیان علت وقوع اینگونه رخدادهاست کافی بودهاست. معهذا شگفت آنکه پس از ارسطو که برای نخستینبار سرچشمهها و منابع واقعی انقلاب را برای ما تشریح کرد نظریهپردازان بعدی سئوالات بیشماری را دربارهٔ ماهیت اینگونه وقایع مطرح ساختهاند که خود توانایی پاسخگویی به همه آنها را نداشتهاند. مهمتر آنکه نظریهپردازانی که پدیده انقلاب را مورد ملاحظه قرار دادهاند بر سر ماهیت آن دچار اختلاف نظر میباشند و به علاوه هنوز به نتایج عموماً پذیرفته شدهای دربارهٔ علت وقوع انقلابات دست نیافتهاند.
فهرست مطالب:
اصطلاح انقلاب
انقلاب صنعتی
توزیع قدرت
صاحب قدرت
دشواری ها در تعریف انقلاب
تعاریف انقلاب
موضوع های قابل توجه در تحلیل جامعه شناختی انقلاب
استحاله ارزش ها
دگرگونی ساختاری
تغییر نهادها
تغییر نخبگان
قانونیت و مشروعیت
خشونت و رویدادهای خشونت آمیز
نتیجه گیری