243- پروژه و تحقیق آماده: بررسی ویژگی ها و تاثیرات جهانی شدن اقتصاد - 64 صفحه فایل ورد - word
فهرست مطالب :
پیشگفتار26
بخش اول : جهانی شدن اقتصاد و تحولات آن27
مقدمه :27
تاریخچه جهانی شدن:29
جهاني شدن فرهنگ :31
توضيح صنعت ارتباطات :33
توضيح گسترش و نفوذ بازارهاي جهاني :34
توضيج افزايش اقدامات بين المللي در خصوص حفظ بشر :35
توضيح مسائل زيست محيطي :36
ابعاد جهاني شدن :36
توضيح بعد سرمايه داري جهاني شدن :37
توضيح بعد فرهنگي جهاني شدن :38
ويژگيهاي جهاني شدن اقتصاد :40
رشد تجارت جهانــــي :40
رشد سرمايه گذاري مستقيم خـــارجي :40
تجارت پــــول و سرمايه :41
جريان آزادانــــه خدمات توليـــدي :41
توسعه صنعت توريسم :41
پيــامدهاي جهـــاني شدن :42
بخش دوم : جهاني شدن اقتصاد در خاور ميانه و كشورهاي حوزهُ خليج فارس43
تأثير جهــاني شدن بر تحولات فرهنگي در كشورهاي حوزه خليج فارس45
خلاصه مقالات دومين همايش دو سالانه اقتصاد ايــــــــران52
بخش سوم : جهاني شدن اقتصاد در ايــــــران56
بين المللي شدن اقتصاد :56
ضعف هاي اقتصاد ايران57
آسيب هاي پيوستن به جهاني سازي اقتصادي61
منابع :65
جهاني شدن اقتصاد در ايــــــران
بين المللي شدن اقتصاد :
مهمترين موضوعي كه به نظر مي رشد در شيو هاي مسلط بر برنامه ريزي توسعه در ايرا ن همواره مورد غفلت و يا عمدتا" در حاشيه قرار گرفته ، موضوع بين المللي شدن اقتصاد كشور است .
بين المللي شدن اقتصاد ايرا، مانند بين المللي شدن اقتصاد همه كشورها، امري نيست كه ما آن را از پيش بررسي كرده ، بپذيريم و يا رد كنيم . بين المللي شدن اقتصاد با گسترش ارتباطات اقتصادي باجريان خارج به تدريج اتفاق مي افتد .
افزايش كمي و كيفي داد و ستدها ، قرار دادها و تعاملات در بخش هاي مختلف اقتصاد با خارج ، اقتصاد ملي را وارد عرصه بين المللي مي كند و زماني كه اين نوع تعاملات بزرگ و گسترده شد ، اقتصاد ملي را به اندازه حجم و قدرت خود ، جزيي از اقتصاد منطقته و يا اقتصاد جهان مي گرداند.
وقتي بخواهيم با يك روبكرد بين المللي براي اقتصاد ملي خودمان برنامه ريزي كنيم بجاي آن كه فقط نياز رشد و توسعه بهشهاي اقتصادي خود را متغير اصلي به حساب آوريم ، بايد امكانات و جايگاه كشورمان در منطقه و جهان و نسبت كشورمان با كشورهاي ديگر را مد نظر قرار دهيم . مثلا" به جاي آن كه فكر كنيم چگونه چاه هاي نفت و گاز فلان حوزه را استخراج كنيم ، به اين بيند يشيم كه ايران در منطقه اي واقع شده كه مي تواند به يك مركزيت توليد و توزيع انرژي تبديل شود با استفاده از شبكه هاي موجود و برنامه ريزي براي تقويت آن ، مي تواند از گاز و نفت را به مناطق مختلف توزيع كند.
اقتصاد ملي كشور ما روز به روز به طور فآينده اي در جريان بين المللي شدن قرار دارد. نا ديده انگاشتن آن ، واقعيت را تغيير تني دهد بلكه ما را در برخورد با وجوه و مظاهر بين المللي شدن ، به راه حل هاي مقطعي و روز مره مي كشاند. از آنجا مع بين المللي شدن اقتصاد در هر بخش ، يك كانال ارتباطي بين اقتصادخارجي و اقتصاد ملي ايجاد مي كند لذا ما را هم در برابر فرصت ها و هم در برابر چال هاي غير منتظره قرار مي دهد. فقدان برنامه ريزي براي بر خورد با بين المللي شدن به معني از دست دادن فرصت ها و متاثر شدن از مشكلات و چالش ها خواهد بود.
ضعف هاي اقتصاد ايران
مشكل ما نه در اصل پيوستن به جهاني سازي اقتصاد ، بلكه در چگونگي پيوستن است . زيرا تجارت بسياري از كالا هاي ساده سرمايه اي ، تحت كنترل خريداران عمده خارجي شركت هاي چند مليتي است و آنان در تجارت كالاهايي ، نظير پوشاك ، منسوجات الكترونيك و غيره آن نقش اصلي را بر عهده دارند .
آنان در بازار رقابت ناقصي كه چه فروشنده و خريدار عمده نبض بازار را به دست دارند ، پر سود خود مشغولند اجازه سر بر آوردن به رقباي جديد نمي دهند و انتظار دارند كشور طرف معامله با آنان هيچ گونه ممانعت و مزاحمتي در تملك صنايع داخلي براي خارجيان ايجاد نكند . اكنون شركت هاي چند مليتي در بسياري صنايع كشورهاي تازه صنعتي شده ، مثل الكترونيك ، ماشين آلات ، تجهيزات حمل و نقل و مصنوعات فلزي ، نقش محوري دارند و مالكيت آن ها بر بسياري از كارخانه ها امري رايج است . در چنين فضايي ، اين فكر كه ما هرچه را كه بخواهيم توليد و به هر كجا بخواهيم صادر مي كنيم ، نشانه خام انديشي است ، زيرا به سادگي مي توان در يافت كه شركت هاي چند مليتي ، به راحتي مزاياي تجارت آزاد را با دوستان جديد خود قسمت نمي كنند و بسيار بيش تر از آن چه ببخشند از ما خواهند ستاد .
از اين گذشته ، اقتصاد ايران ، داراي نقطه ضعف هايي است كه بايد براي آنها چاره اي انديشيد . پيوستن به جهاني سازي اقتصاد ، اين ضعف ها را بر طزف نمي سازد و با وجود آن ، نمي توان از مزاياي رقابت بين المللي بهره برد . تاكنون در عرصه جهان از بين كشورهاي در حال توسعه ، تنها تعدادي اندك توفيق يافته اند كه وضعيت جديد اقتصادي جهاني ، بهره برداري كنند و جوامع صنعتي نويني را پديد آورند ، اما اكثر كشورهاي در حال توسعه كه چه بسا نقطه ضعفهاي برخي از آن ها كمتر از كشور ماست . هنوز نتوانسته اند خود را به تكنولوژي لازم مسلح كنند و در بازار جهاني جايگاه در خوري بيابند كه وضع زندگي ملت خود را بهبود بخشند . بنابر اين ، تجارت آزاد فرشته رحمتي نيست كه در همه جا و با هر و صنعتي ، ملت ها را خوشبخت كند .
ضعف هاي اقتصاد ايران ممكن است ، بسيار باشد ، ولي ما تنها برخي از آن ها اهميت زيادي دارد بيان مي كنيم :
دانش اقتصاد در ايان ريشه ملي ندارد و يك علم كاملاً وارداتي است و هيچ گاه حالت بومي به به خود نگرفته است و ما از اين نظر ، مصرف كننده صرف هستيم . با اينكه متخصصان علوم انساني در ساير رشته ها ، نظير حقوق و روانشناسي مي كوشند به نوعي يافته هاي خويش را با ارزش هاي جامعه ايراني تطبيق دهند و جاي پايي براي خود درسنت ها پيدا كنند ، ولي علم اقتصاد در ايران ، همچنان حالت ترجمه اي خود را حفظ كرده است .
مشكل ديگري كه مطرح است ، ضعف برنامه ريزي و مديريت اقتصادي است اين مشكل تا حدي ناشي از سياست زدگي اقتصاددانان و ناديده گرفتن مصالح و اولويت هاي اقتصادي ، به انگيزه هاي جناحي است . بخشي ديگر به سبب سهل گيري و ساده ديدن بيش از حد قضايا و انتخاب آسان ترين راه حل است كه معمولاً نارساترين و پرهزينه ترين از آب در مي آيد . مثلاًبراي جلوگيري از اسراف نان و اتلاف انرژي ، چاره كار افزودن قيمت آن ها دانسته مي شود ، اما پس از چندين سال اثر مثبتي پديدار نمي گردد . در حقيقت نظام برنامه ريزي ، اقتصادي ايران با سابقه طولاني در تدوين برنامه هاي ميان مدت و دراز مدت توسعه ، دچار ضعف تئوريك است .