تحقیق درباره عدالت اجتماعی
تعداد صفحه: 28
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
مقدمه
اجرای احكام و اصول سیاسی اسلام، هدف اصلی نظریهپردازیهای سیاسی است. تأملات نظری درباره مفاهیمی چون عدالت، آزادی، برابری، جامعه مدنی و ... هنگامی مورد قبول و مؤثر واقع میشود كه با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه، زمینههای اجرا و عملی شدن بیشتری برای آنها فراهم شود. بیتردید، هدف از تولید علم و نظریهپردازی در جامعه كنونی ایران، رفع مشكلات نظری برای شفاف شدن مسیر عمل است. پژوهش حاضر نیز به بیان شاخصها و ابعاد عینیتر عدالت اجتماعی برای بالا بردن توان عملی و اجرایی آن در جامعه میپردازد. وقتی تصویر ذهنی كارگزاران از عدالت اجتماعی شفافتر گردد، میتوان به تحقق عدالت در جامعه امیدوار شد.در این پژوهش نخست به ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای عدالت اجتماعی اشاره شده است و در ادامه، سازوكارهایی كه به تحقق این ابعاد یاری میرسانند، در سه بعد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتهاند. عدالت فردی و شخصی نیز به عنوان بعدی مجزا در كنار سه بعد فوق مطرح شده است، گر چه میتوان آن را در ذیل عدالت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز بیان كرد.در مورد عدالت اجتماعی پژوهشهای بسیاری صورت گرفته و هر اندیشمندی به اقتضای بحث خود تعریفی از آن را ارایه داده است، با این حال هر تعریف تنها گوشهای از مفهوم عدالت را روشن میكند. نگارنده با توجه به این مسئله، سعی كرده به ابعادی از عدالت كه به نظر میرسد در ذیل به مفهومی روشنتر و كاملتر از عدالت یاری میرساند، اشاره نماید.
الف) مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعی
۱ـ برابری و مساوات
برابری از مهمترین ابعاد و بلكه اصلیترین معنای عدالت است. معنای برابری این است كه همه افراد صرف نظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، در إزای كار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهای مادی و معنوی موجود در جامعه برخوردار باشند. مبنای برابری این است كه: «انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند... و از این نظر، دو گونه یا چند گونه آفریده نشدهاند». یا به فرمایش رسول اكرم(ص): «الناس كأسنان المشط؛ مردم مثل دانههای شانه هستند». اما آیا برابری ذاتی انسانها سبب برابری آنها در همه زمینهها میباشد؟ و آیا تفاوت استعدادها و شایستگیهای افراد باعث نابرابری آنها با سایرین نمیشود؟
ارسطو برابری را در لحاظ نمودن افراد در برخورداری از ثروت، قدرت و احترام میداند و معتقد است باید با هر كس مطابق با ویژگیهایش برخورد كرد. از سوی دیگر، عدهای برپایی مساوات عادلانه را در دادن میزان آزادی، معقول میدانند تا میدان برای فعالیت كلیه افراد فراهم گردد:
به موجب این كه مقدار فعالیتها و كوششها یكسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان میآید: یكی جلو میافتد و یكی عقب میماند؛ یكی جلوتر میرود و یكی عقبتر... به عبارتی، معنای مساوات این است كه هیچ ملاحظه شخصی در كار نباشد.برابری اجتماعی در سه عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نمود مییابد. بسط و توضیح هر یك از این موارد در قسمتهای مربوط به عدالت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیان خواهد شد.
۲ـ قانونمندی
قانون مجموعه مقرراتی است كه برای استقرار نظم در جامعه وضع میگردد. كارویژه اصلی قانون، تعیین شیوههای صحیح رفتار اجتماعی است و به اجبار از افراد میخواهد مطابق قانون رفتار كنند. طبق اصول جامعه شناختی، فردی بهنجار تلقی میشود كه طبق قوانین جامعه رفتار نماید. اما آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت میگردد؟
در پاسخ باید گفت كه هر قانونی توان چنین كاری را ندارد. قانون در صورتی تعادلبخش است كه خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به این است كه منبع قانون، قانونگذاران و مجریان آن عادل باشند. تنها در چنین صورتی است كه قانونمندی افراد سبب عادل شدن آنها میگردد. قانون علاوه بر عادلانه بودن باید با اقبال عمومی مردم نیز مواجه شود كه البته وقتی مردم منبع قانون را قبول داشته باشند و به عدالت قانونگذاران و مجریان آن اعتماد یابند، قانون را میپذیرند و به آن عمل میكنند.در جامعه دینی كه اكثریت آن را مسلمانان تشكیل میدهند، قانون حاكم، قانون اسلام است، زیرا منبع آن را مردم پذیرفتهاند، لذا قانون میتواند امر و نهی كند و عمل به آن عادلانه است. به طور كلی، هماهنگی مستمر انسان با هنجارهای اجتماعی و سنن و آداب منطقی جامعه، از مظاهر عدالت انسانی است و فرد را جامعهپسند و استاندارد معرفی میكند. علامه محمدتقی جعفری در این مورد مینویسد:
زندگی اجتماعی انسانها دارای قوانین و مقرراتی است كه برای امكانپذیر بودن آن زندگی و بهبود آن وضع شدهاند، رفتار مطابق آن قوانین، عدالت و تخلف از آنها یا بیتفاوتی در برابر آنها، ظلم است.
۳ـ اعطای حقوق
منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوهای است كه برای شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن، او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد یا آثاری از عمل او رفع شده و یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق برای او، دیگران موظفاند این شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند.
طبق تعریف مذكور، عدالت زمانی تحقق مییابد كه به حقوق دیگران احترام گذاشته شود و اجازه و اختیار و یا تصرفی كه حق فرد است، به او داده شود و از تجاوز به حقوق فرد پرهیز گردد. حق در معنای ذكر شده به معنای آن چیزی است كه باید باشدـ چه تا به حال رعایت شده باشد و چه نشده باشد ـ نه به معنای آن چه كه هست.هر چیزی در جامعه دارای حق است و تعادل اجتماع هنگامی میسر میگردد كه این حقوق مراعات شود؛ برای مثال، یكی از بزرگترین حقوقی كه افراد بشر دارند، حق تعیین سرنوشت است، حال اگر به دلایلی این حق از انسان سلب گردد به عدالت رفتار نشده است. برای اجرای خوب این بعد از عدالت اجتماعی، كارهایی باید صورت گیرد: نخست، باید حقوق، اولویتها و آزادیهای افراد معین و مشخص شود؛ دوم، جایگاه صحیح این حقوق تعیین گردد و سوم، این حقوق به درستی و از سوی افراد و مراجع ذیصلاح مراعات شود. همه افراد به شناخت حقوق متقابل خود با دیگران ملزماند. سعادت و كمال هر انسانی در گرو شناخت و مراعات حقوقی است كه بر گردن اوست.